روان درمانی تحلیلی چیست؟
روان درمانی تحلیلی یا psychoanalytic psychotherapy، یکی از انواع روان درمانی های عمیق است که تمرکز آن روی آشکار کردن محتوای ناهشیار و روابط بین فردی بیمار، بویژه روابط جاری و ساری بین بیمار و درمانگر می باشد. این رابطه ی عمیق، اصیل و شفابخش بین بیمار و درمانگر، سبب بالا آمدن مسائل بنیادین بیمار شده و سعی می شود این مسایل تحلیل شده و در بافت رابطه ای جدید و سالم اصلاح شود.
درمان تحلیلی در واقع نسخه ی به روز شده تر روانکاوی، با شدت و فشردگی کمتر less intensive، و با تعداد جلسات کمتر در هفته (معمولا یک یا دوبار در هفته) است.
درمان های تحلیلی فرض را بر این می گذارند که عملکرد ناسازگارانه، حداقل تا اندازه ای، ناشی از مسائل ناخودآگاه بوده و ریشه در تجارب اولیه ی فرد با مراقبین اصلی دارد. این مسائل زمانی که حل نشده باقی می مانند، هیجانات را به شدت درگیر کرده و بخش زیادی از انرژی و سرمایه گذاری روانی فرد را به خود اختصاص می دهند. درنتیجه، فرد انرژی زیادی را برای درگیری با تعارضات هیجانی صرف کرده و انرژی کمی برای سرمایه گذاری در فعالیت های ثمربخش و کارآمد باقی می ماند. این هیجانات حل نشده روز به روز انباشته شده و عملکرد فرد را در زمینه های مختلف کاهش می دهند و جلوی رشد استعداد های فرد را میگیرند.
بررسی و حل و فصل این هیجانات، که در طول زمان ایجاد شده اند، نیاز به فضایی امن، و رابطه با فردی قابل اعتماد دارد تا در این فضا، ناخودآگاه بتواند خود را عرضه نموده و در رابطه ای اصیل و امن، تجارب ناخوشایندی را که باعث درگیری هیجانی شدید شده اند را دوباره و با نتیجه ای متفاوت و غیرآسیب رسان تجربه کرده و انرژی دربند کشیده شده، رها شود تا فرد فرصت رشد بیشتر یابد.
اگر بخواهیم مثالی عینی از کاری که یک روان تحلیل گر انجام می دهد بیاوریم، شاید بتوانیم به مثالی که کابانیس در کتاب ارزشمند راهنمای بالینی روان درمانی تحلیلی ارائه کرده است اشاره کنیم؛
او می گوید: روان درمانگر تحلیلی مانند لوله کشی است که از او می خواهید تا سقف درحال چکه کردن شما را تعمیر کند. شما چکه های آب را می بینید اما قادر به دیدن منشأ آن نیستید؛ می توانید قطرات آب را در سطلی جمع کنید، اما این کار باعث متوقف شدن جریان آب نمی شود. لوله کش می داند ترک لوله جایی پشت گچ است که فعلا نمی توان آن را دید. اگرچه لوله کش، نسبت به درمانگر تحلیلی دارای مزیتی است -او می تواند سقف را بشکند تا لوله خراب را پیدا کرده و آن را تعمیر کند. اما روان درمانگر تحلیلی با روان یک انسان کار می کند و نه با یک سقف گچی؛ در نتیجه برای جستجو و مرمت آنچه در زیر سطح است، به ابزاری بسیار ظریف تر نیاز داشته [و کاری بسیار خطیر تر بر عهده دارد].
با توجه به اینکه هدف اساسی روان درمانی تحلیلی، حل و فصل ریشه ای و عمیق مسائل و بازسازی ساختار شخصیت است، عامل استمرار در طول زمان از عوامل کلیدی و بدیهی این نوع درمان محسوب می شود. در نتیجه، کسانی که می خواهند وارد این درمان شوند باید صبور بوده و توانایی ماندن در جلسات طولانی مدت را داشته باشند، تا بتوانند نتایج عمیق آن را روی پختگی شخصیت، کیفیت روابط بین فردی و بالا رفتن سطح کیفی زندگی شان تجربه نمایند.
متاسفانه در اینجا تناقضی وجود دارد و آن این است که معمولأ سالم ترین افراد نیاز بیشتری برای خودنگری و صرف زمان و هزینه برای شناخت خود و حل و فصل ریشه ای مسائل شان احساس می کنند و در نتیجه بیشتر در درمان هایی از این دست وارد شده و در آن می مانند. در حالی که کسانی که مسایل شخصیتی شدیدتری دارند و نیاز اساسی به حل و فصل تعارضاتشان دارند، کمتر مایل اند در این نوع درمان ها وارد شده و وقت و هزینه ای برای حل و فصل بنیادین مسائل شان صرف کنند. این نکته ای است که باید روی آن کار شده و شاید افزایش آگاهی و دسترسی به درمانگران حرفه ای و قابل اعتماد بتواند گره ی کوچکی از این مسئله بازنماید.
نویسنده: دکتر عادله عزتی
(کپی با ذکر منبع مجاز است)
8 دیدگاه
مانا
دی ۱۷, ۱۳۹۷ در ۱۱:۵۲ ب٫ظ
خیلی این مطلب به دردم خورد چون در این مرحله از درمان هستم و همین حالا دچار یه مساله دلخوری با رواندرمانگرم شدم که از ادامه درمان مایوس شده بودم و حس میکردم دیگه نیازی بهش ندارم
سامان
اردیبهشت ۵, ۱۳۹۸ در ۸:۴۴ ق٫ظ
اون چیزی که در مقاله ها نوشته میشه متفاوت و نرمتر از جلسات واقعی را توضیح میده ! مراجع ۹۹ در صد اوقات تنهاست و اگر بتونه از این سردرگمی ، یاس ، فشار و تلاطم روحی که دچارش میشه جون سالم بدر ببره ممکنه رشد و تغییر اتفاق بیفته . روانکاوی بی رحمانه ، دردناک و خطرناک هست . طبیعی هست افرادی که مسایل شخصیتی شدیدتری دارند آسیب پذیر تر هستند دوام نمیارند .
مجید عباسی
مرداد ۸, ۱۳۹۸ در ۱۰:۵۱ ق٫ظ
درود و عرض ارادت
Fahim
مرداد ۳۰, ۱۳۹۸ در ۹:۱۰ ق٫ظ
6جلسه رواندرمانی تحلیلی رفتم. اینکه یکی بشینه و به حرفات گوش بده! و بگه اینجوری تو به خودآگاهی میرسی…خب میشینی جلو اینه حرف میزنی یا با مامانت یا هرکی، جلسه ای 120هزار تومنم تو این وضعیت اقتصادی نمیره تو ….. همه چیز اینجا ناامید کننده س….
دکتر عادله عزتی
شهریور ۲, ۱۳۹۸ در ۳:۱۱ ب٫ظ
روانکاو با تعبیر و تفسیرهایی که در طول زمان به ما میده، به ما کمک می کنه که خودمون رو از زوایای گسترده تری نگاه کنیم، زوایایی که هیچ وقت در ذخایر روانی ما تعریف نشدن و گاهی خیلی ترسناک تر یا عجیب تر از اونی هستن که بتونیم تصورش کنیم. ما با الگوهای مشخص و محدودی به خودمون، روابطمون و دنیای اطرافمون نگاه میکنیم؛ الگوهایی که در ما درونی شدن. برای اینکه بتونیم این الگو ها رو تغییر بدیم، باید توسط فرد دیگه ای که تخصص اش رو داره تحلیل بشیم.
البته که روانکاو برای اینکه به فهم نسبتا درستی از شما مسائل اساسی تون پیدا کنه، باید در ابتدا بتونه خوب بشنوه و بفهمه، و فهم نسبی خودش رو به شما تحمیل نکنه. اگر درمانگر دائم بخواد حرف بزنه و نظر خودش رو به شما ارائه بده، فرصتی برای شنیدن و فهمیدن درست شما نخواهد داشت.
parastoo
بهمن ۲, ۱۳۹۸ در ۹:۱۵ ق٫ظ
کاملا با روان درمانی موافقم.ممنون
مری
بهمن ۱۴, ۱۳۹۹ در ۵:۲۲ ب٫ظ
خب روان درمانگر حرفهای مارو میشنوه و مارو از زوایای مختلف به خودمون میشناسونه اما خب چجوری مشکلاتمون رو حل کنیم؟؟؟؟ بعد از شناسوندن کمک به حل هم میکنن؟؟؟؟
دکتر عادله عزتی
بهمن ۲۳, ۱۳۹۹ در ۳:۴۵ ق٫ظ
اونچه در درمان تحلیلی اتفاق میافته، صرفا واگویی یکسری احساسات نیست، و نقش درمانگر نیز یک شنونده منفعل نیست. اونچه در درمان تحلیلی منجر به تغییر ساختاری شخصیت میشه، ایجاد نوعی درون نگری تحلیلی و تغییر شیوه اندیشیدن ما در مورد خودمون، احساساتمون، روابطمون و اتفاقات پیرامونمون هست. روانکاو با نوع شنیدن و اندیشیدنش در مورد محتوایی که درمانجو با خودش به جلسه میاره، مدل اندیشیدن و نگاه کردن جدیدی رو در اختیار درمانجو قرار میده و طبق باور روانکاوی، چیزی که به درستی در ساحت اندیشه و خودآگاهی بیاد و در مورد اون عمیقا تامل بشه، به احتمال کمتری به اشکال غیر سازنده و غیرمستقیم خودش رو نشون میده. به همین دلیله که افراد بعد از چند سال تجربه درمان تحلیلی، بدون اینکه حس کنند کار خاصی انجام شده، تغییرات بنیادین در شخصیتشون مشاهده می کنند و دیگه نیازی به چسبیدن به الگوهای مخرب رفتاری و ارتباطی احساس نمی کنن. نکته قابل ذکر اینه که همه اینها در بستر یه رابطه عمیق با درمانگری که عمیقا در مورد مسائل بیمارش تامل می کنه ایجاد میشه. تجربه دیده شدن به شیوه ای منحصر به فرد و تامل در قصه های درونی مون با کمک درمانگری که گوش و ذهنش برای این مدل اندیشیدن ورزیده شده، به ما کمک می کنه بتونیم کتاب زندگی خودمون رو عمیق تر بخونیم تا نیازی به تکرار داستان های قبلی نباشه.